پرش به محتوا

آمیز

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /آمیز/

اسم

[ویرایش]

آمیز

  1. بن مضارعِ آمیختن.
  2. جزء پسین بعضی از کلمه‌های مرکّب به معنی «آمیخته با»: کفرآمیز، کنایه‌آمیز، محبت آمیز.
  3. معاشرت کردن، نشست و برخاست کردن، آمیز کردن. همخوابگی.

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن