پرش به محتوا

آهومند

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /آهومَند/

صفت

[ویرایش]

آهومند

  1. (قدیم): دارای عیب؛ معیوب. مریض، بیمار، ناقص.
    ز پیری مغزت آهومند گشته است/ ... «فخرالدین گرگانی»

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین