آیینه
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(یِ نِ)
پهلوی[ویرایش]
اسم[ویرایش]
- آینه. آئینه:
- تکه شیشهای که با جیوه پشت آن را پوشش میدهند تا بتوان صورت هر چیزی را به واسطة نور در آن منعکس کرد.
- مجازاً هر چیز صاف و برا
قید[ویرایش]
(کن.)
دل عارف. ؛~ی عیب شکستن (کن.)
ترک عیب جویی کردن. ؛~ در شهر کوران (کن.)
- کار بیهوده به ویژه عرضه هنر و مهارت در نزد افراد بی اطلا
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
(~.)
اسم[ویرایش]
- آینه، قاپ یا تاسی که نتوان حکم کرد که به چه شکلی نشسته
استعاره[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
برگردانها[ویرایش]
|