پرش به محتوا

ابرو‌انداختن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /اَبرو/انداختَن/

مصدر فعل لازم

[ویرایش]

اَبرو‌انداختن (گفتگو)

  1. با حرکت دادن ابرو، ناز دلبری کردن.
    میخواهید قِر بیایم، غمزه بیایم، ابرو بیندازم. «جمال‌زاده»

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن