ابزار
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(اَ)
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
اسم[ویرایش]
- افزار، آلت، وسیله، مایه.
- آن چه از ادویه که برای خوشبو کردن در غذا ریزند مانند: فلفل، زردچوبه و دارچین.
- نوار باریک گچ بری در قسمت بالای دیوار و نزدیک سقف یا در هر جای سطح آن.
- نقش تزیینی برجسته یا فرورفته روی چوب.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
- ادات آلت ديگ افزار
- ----
( اسم )
1 - افزار اوزار ادات آلت وسيله مايه .2 - آنچه براي پختن در ديگ کنند ( بجز ادويه خشک که آنرا توابل گويند )
- . ياديگ ابزار . آنچه بدان طعام خوشبو کنند .3 - کشو که زير سقف از گچ بر گيلوئي کنند . يا ابزارهاي دستي . ابزارها و آلت هايي که در کارهاي دستي بکار ميرود .
برگردانها[ویرایش]
- انگلیسی
- tool