پرش به محتوا

ابزار‌صورت

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /اَبزارِ/صورَت/

اسم مرکب

[ویرایش]

ابزار‌صورت (گفتگو)(مجاز)

  1. اجزای مشخص چهره.
    همه ابزار صورتش پایین افتاده بود. چانه و نوک دماغ که جای خود داشت. لپ‌هایش و زیر چشم‌هایش و لب‌ها هم. آل‌احمد»

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن