پرش به محتوا

ابلهی‌کردن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /اَبلَهی/کردَن/

مصدر فعل متعدی

[ویرایش]

ابلهی‌کردن

  1. انجام دادن کاری از روی نادانی و بیخردی.
    تو برو و ابلهی مکن واگرنه سلیمان بداند و تو را پاره‌پاره گردانند. «تذجمه‌تفسیرطبری»

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن