ابنایعصر
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /ابنای/عصر/
اسم مرکب
[ویرایش]ابنایعصر (قدیم)
- ابنای روزگار.
- دادن تعریف تو از پی تشریف شاه/ بر سر ابنای عصر کرده مرا نامدار. «خاقانی شروانی»
مترادفها
[ویرایش]- ابنا، ابنای بشر، ابنای روزگار، ابنای جنس، ابنای بشر، ابنای نوع، ابنای وطن، ابناءالسبیل، ابناءالزمان
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن