ابنایوطن
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /اَبنای/وطن/
اسم مرکب
[ویرایش]ابنایوطن
- هموطنان، هممیهنان.
- وطن و ابنای وطن خود را سزاوار مِهر و شایسته محبت میداند. «فروغی»
مترادفها
[ویرایش]- ابنا، ابنای بشر، ابنای روزگار، ابنای جنس، ابنای عصر، ابنای نوع، ابنای نوع، ابناءالسبیل، ابناءالزمان
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن