پرش به محتوا

اتباع

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • عربی

آوایش

[ویرایش]
  • /اَتباع/

اسم

[ویرایش]

اَتباع (سیاسی)

  1. مردمی که از جهت حقوقی عضو یک کشورند. جمعِ تابع، تابعین، پیروان.
  2. (قدیم)‎: پیروان و معتقدان کسی یا چیزی. چاکران و خدمتکاران.
  3. پیروی کردن، در پی رفتن. بازپس داشتن، در پی فرستادن. واپس کردن. حواله کردن چیزی به کسی.

اسم مصدر

[ویرایش]

اِتباع (ادبی)

  1. آوردن لفظی مهمل و بی معنی یا فاقد معنی روشن به همراه لفظ بی معنی، اسم، یا صفت، برای تأکید و گسترش معنی یا بیان نوع مفهوم جنس.

مصدر متعدی

[ویرایش]

اِتِِّباع

  1. پیروی کردن، اطاعت و فرمانبرداری، درپی رفتن و رسیدن به کسی.

کهن‌واژه

[ویرایش]
  1. اَتباع ممکن است در زبان معیار باستان به صورت اَت - باع قابل تجزیه باشد؛ که اشاره به شخص یا کسی بوده که ویژگی‌هایی داشته است برخلاف عرف جامعه داشته است.

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه
انگلیسی
bill of rights

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس