اتباع

از ویکی‌واژه

(اِ)

فارسی[ویرایش]

ریشه‌شناسی[ویرایش]

مصدر متعدی[ویرایش]

  1. پیروی کردن، در پی رفتن.
  2. بازپس داشتن، در پی فرستادن
  3. واپس کردن.
  4. حواله کردن چیزی به کسی.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(اَ)

ریشه‌شناسی[ویرایش]

اسم[ویرایش]

  1. جِ تابع و تبع ؛ تابعین، پیروان.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(اَ تِّ)

ریشه‌شناسی[ویرایش]

مصدر متعدی[ویرایش]

  1. پیروی کردن، درپی رفتن و رسیدن به کسی.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها[ویرایش]

انگلیسی
bill of rights