اتباع
(اِ)
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
مصدر متعدی[ویرایش]
- پیروی کردن، در پی رفتن.
- بازپس داشتن، در پی فرستادن
- واپس کردن.
- حواله کردن چیزی به کسی.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
(اَ)
ریشهشناسی[ویرایش]
اسم[ویرایش]
- جِ تابع و تبع ؛ تابعین، پیروان.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
(اَ تِّ)
ریشهشناسی[ویرایش]
مصدر متعدی[ویرایش]
- پیروی کردن، درپی رفتن و رسیدن به کسی.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
برگردانها[ویرایش]
- انگلیسی
- bill of rights