اتصالآهن
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /اِتصال/آهن/
اسم مرکب
[ویرایش]اتصالآهن (فنی)
- سیم منفی[۱] باتری خودرو که برای صرفهجویی در سیمکشی به بدنه وصل میشود. اتصال بدنه.
- (برق): اتصالی کردن هر دستگاه بر اثر عبور جریان از بدنه آن[۲] ؛ تماس سیمهای لخت برقدار با بدنه دستگاه.
مترادفها
[ویرایش]- اتصال، اتصالات، اتصال بدنه، اتصال ثابت، اتصال سپری، اتصال گویسان، اتصال دادن، اتصال داشتن، اتصال دهندگی، اتصال دهنده نر، اتصال لببهلب، اتصال شلنگ ترمز، اتصال متقابل سامانههای باز
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن