اتصالکاموزبانه
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /اِتصال/کامُ/زبانه/
اسم مرکب
[ویرایش]اتصالکاموزبانه (فنی)
- در نجاری، نوعی اتصال چوب که در آن، برجستگی یک سر در فرو رفتگی سرِ مقابل جای میگیرد. اتصال نر و ماده.
مترادفها
[ویرایش]- اتصال، اتصالات، اتصال آهن، اتصال بدنه، اتصال ثابت، اتصال سپری، اتصال گویسان، اتصال دادن، اتصال داشتن، اتصال زمین، اتصال سری، اتصال فارسی
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن