پرش به محتوا

اتو‌زده

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /اُتو/زَده/

صفت مفعولی

[ویرایش]

اتوزده

  1. اتو کرده.
    هر روز صبح ... با سرداریِ سیاه، دکمه‌های انداخته، شلوار اتو زده ... گام‌های مرتب برمی‌داشت. «صادق هدایت»

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن