احد
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /اَحَد/
اسم
[ویرایش]اَحَد
- یگانه، یکتا، بیمانند، از نامهای خداوند.
صفت
[ویرایش]اَحَدّ (قدیم)
- تیزتر،
- (موسیقی): زیرتر.
کهنواژه
[ویرایش]- احد منسوب به «اَحَ» در زبان معیار باستان بصورت اَحَ - دِ قابل تجزیه است، اَحَدِ در زبان بهاری هنگام خرابکاری یا بازیگوشی خردسال بر زبان میرانند.
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس