احیان
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /اَحیان/
اسم
[ویرایش]احیان (قدیم)
- زمانها، اوقات.
- عذابی ... در احیان ناامیدیها از خود دریابند. «سیدقطب»
کهنواژه
[ویرایش]- احیان ممکن است در زبان معیار باستان بصورت اَح - یان قابل تجزیه باشد؛ و «یان» دو معنی دارد نخست سوختن و دیگر پهلو، میان، کنار، پیرامون است.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس