ادب
ظاهر
(اَ دَ)
فارسی
[ویرایش]ریشهشناسی
[ویرایش]- پهلوی
- واژه ادب و دبستان ( برگرفته از واژه دپ پارسی باستان و پهلوی ساسانی dip به مینه نوشتن و پسوند جای ستان، جایی که در آن نوشتن می آموزند ) دبیرستان ( دبیر برگرفته از واژه پارسی پهلوی ساسانی دپیر dipir، dapir به مینه نویسنده. خود واژه دبیرستان با ریخت dipiristān در پهلوی ساسانی موجود است. ) پیرس: فرهنگ فارسی به پهلوی دکتر بهرام فره وشی dip: ص ۵۳۰ نوشته dipir، dapir: ص ۲۲۴ دبیر dipiristān: ص ۲۲۴ دبیرستان
ترجمه
[ویرایش]- سخن بازی
اسم
[ویرایش]- فرهنگ، دانش.
- هنر.
- معاشرت، روش پسندیده.
- شرم، حرمت.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- در پیرامون ادبیات نوشته احمد کسروی
برگردانها
[ویرایش]- ایتالیایی
اسم
[ویرایش]- انگلیسی
- politesse
- pleasance
- manner
- gentry
- gentilesse
- decorum
- curtsy
- curtsey
- complaisance
- uncivilized
- uncivil
- respectful
- punish
- polite
- plebeian
- lowly
- lowbrow
- literature
- irreverent
- irrespective
- indecorous
- impolite
- ill mannered
- ill bred
- housebroken
- discourteous
- courtesy
- courteous
- complaisant
- brusque
- boarish
- behave
- attention
- urbane
- suave
- coarse
- boisterous
- maecenas
- trecento
- flashback