پرش به محتوا

اردک

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]
اردک

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /اُردَک/

اسم

[ویرایش]

اردک (جانوری)

  1. پرنده اهلیِ شناگری که پرواز نمی‌کند، انگشتان پایش پرده دارد، و منقارش بزرگ و تخت است.
  2. اردک از دگرگون شده واژه پهلوی ادرگ که اسم دخترانه است اسم دختر پادشاه ساسانی یزدگرد سوم بود.[۱]
  3. مرغابی، یکی از طیور که در آب شنا می‌کند و در هوا نیز پرواز می‌کند. منقار پهن، پاهای پرده دار و پرهای رنگین دارد.

استعاره

[ویرایش]
  1. اردک از کون کسی پراندن: در فشار و تنگنا قرار دادنِ او؛ ناتوان کردنِ او.



ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ کوچک زبان پهلوی/ فرهنگ بزرگ سخن
  1. منابع ها. کریستین سن. ایران در زمان ساسانیان، ص ۵۳۱ فرهنگ شیعه، محمد خطیبی، صفحهٔ ۱۰۴ https://www.iranicaonline.org/articles/ali-b-hosayn-b-ali Muh’sin al-Ameen al-A’mili, A’yan as-Sheea’h, Damascus, 1935, IV, 189.