ارزان
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه شناسی
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /اَرزان/
اسم
[ویرایش]ارزان
- نام تحریف شده یک قوم باستانی ایران. شاهنامه ایشان را ارزانیان میخواند و هنگام مرگ کیخسرو سروش به او الهام نمود تاج و تخت کیانی را به لهراسپ از مرزبانان ارزان تفویض نماید.[۱]
- چو بخشی به ارزانیان بخش چیز .... که ایدر نمانی تو بسیار نیز
صفت
[ویرایش]- مفت، کم بها، سزاوار، شایسته، پَست، بیمایه.
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین