استاد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
- پهلوی
آوایش[ویرایش]
- [اُست/آد]
اسم[ویرایش]
استاد
- آموزگار، معلم.
- آنکه در دانش یا فنی مهارت داشته باشد.
صفت[ویرایش]
- اوستاد. اوستا. استا.
- مدرس دانشگاهها.
- حاذق، ماهر، سررشته دار در کاری، چیره دست. ؛~ علم کردن دزدیدن خیاطها از سر پارچه. ؛ ~چسک آن که در کار دیگران بی جهت مداخله کند.
- خط یا نقطه یا سطحی که آن را مأخذ کار قرار دهند، الگو، دلیل.
- مقیاس فلزات قیمتی که ملاک مسکوکات محسوب میشود.
- عنوانی بود برای برخی درجه داران در سپاه ینی چری عثمانی.
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
|
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن: ISBN 964-6961-90-8