پرش به محتوا

استاد

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • [اُست/آد]

اسم

[ویرایش]

استاد

  1. آموزگار، معلم.
  2. آن‌که در دانش یا فنی مهارت داشته باشد.

صفت

[ویرایش]
  1. اوستاد. اوستا. استا‌.
  2. مدرس دانشگاه‌ها.
  3. حاذق، ماهر، سررشته دار در کاری، چیره دست. ؛~ علم کردن دزدیدن خیاط‌ها از سر پارچه. ؛ ~چسک آن که در کار دیگران بی جهت مداخله کند.
  4. خط یا نقطه یا سطحی که آن را مأخذ کار قرار دهند، الگو، دلیل.
  5. مقیاس فلزات قیمتی که ملاک مسکوکات محسوب می‌شود.
  6. عنوانی بود برای برخی درجه داران در سپاه ینی چری عثمانی.

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]