پرش به محتوا

استحسان

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • عربی

آوایش

[ویرایش]
  • /اِستِحسان/

اسم

[ویرایش]

استحسان

  1. نیکویی از ریشه حُسن.
  2. (فقه): ترک قیاس توسط قاضی یا فقیه و انتخاب آنچه برای مردم آسان است و بر اساس ذوق و سلیقه جود.

مصدر متعدی

[ویرایش]
  1. خوب دانستن، نیکو شمردن، پسند کردن[۱]، پسندیدن، نیکو جلوه دادن.

پانویس

[ویرایش]
  1. فرهنگ لغت عمید

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن