پرش به محتوا

الفغدن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]
  1. الفغدن
  2. جمع‌کردن
  3. انباشتن

آوایش

[ویرایش]
  • الفغدن /اَلْفَغْدَن/

مصدر

[ویرایش]
  1. بن مضارع: الفنج
    شعر از رودکی: «میلفنج دشمن که دشمن یکی / فزون است و دوست ار هزار اندکی»

صورت‌های دیگر

[ویرایش]

الفاختن و نیز مصدر جعلی الفنجیدن