پرش به محتوا

اِحماد کردن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • عربی

آوایش

[ویرایش]
  • /اِحماد/کردَن/

مصدر فعل متعدی

[ویرایش]

احماد (قدیم)

  1. احماد.
    امیر ایشان را احمادی تمام کرد و خلعت فرمود. «بیهقی»

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن