پرش به محتوا

این

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • پهلوی

===آ وایش===

  • /اِین/

ضمیر

[ویرایش]

این

  1. اشاره به نزدیک؛ مقابل آن.
  2. وقتی با اسمی همراه باشد صفت است، که در ادبیات فارسی صفت اشاره نام دارد. مانند این سکه‌های طلایی‌، در غیر این‌صورت ضمیر است(مانند:اینها، اینان، اینا، این سامان، این سوگل، این نقشه کشور ترکیه است.) و وقتی ضمیر باشد، جمع نیز بسته می‌شود. مثلاً این کتابها یا این خودروها ولی حتی در صورت ضمیر جمع نیز باید اشاره به نزدیک یا نهایتاً حد وسط باشد.

صفت

[ویرایش]
  1. ضمیر اشاره برای نزدیک. ۱-این ساختمان پشت من فروشی است. ۲-این حیوان سفید را می گویم.

قید

[ویرایش]
  1. مورد اشاره یا گفتگو: ۱-این کار درست نیست. ۲-این گفتگوی محرمانه در آن زمان همیشگی باز هم در این خانه سلطنتی بزرگ برگزار می شود.

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]