این
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پهلوی
===آ وایش===
- /اِین/
ضمیر
[ویرایش]این
- اشاره به نزدیک؛ مقابل آن.
- وقتی با اسمی همراه باشد صفت است، که در ادبیات فارسی صفت اشاره نام دارد. مانند این سکههای طلایی، در غیر اینصورت ضمیر است(مانند:اینها، اینان، اینا، این سامان، این سوگل، این نقشه کشور ترکیه است.) و وقتی ضمیر باشد، جمع نیز بسته میشود. مثلاً این کتابها یا این خودروها ولی حتی در صورت ضمیر جمع نیز باید اشاره به نزدیک یا نهایتاً حد وسط باشد.
صفت
[ویرایش]- ضمیر اشاره برای نزدیک. ۱-این ساختمان پشت من فروشی است. ۲-این حیوان سفید را می گویم.
قید
[ویرایش]- مورد اشاره یا گفتگو: ۱-این کار درست نیست. ۲-این گفتگوی محرمانه در آن زمان همیشگی باز هم در این خانه سلطنتی بزرگ برگزار می شود.
––––
برگردانها
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
- فرهنگ بزرگ سخن: ISBN 964-6961-90-8