بادرنگ
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- شاهنامه
آوایش
[ویرایش]- /بادِر/ اَنگ/
اسم
[ویرایش]بادرنگ
- به معنی ترنج، بالنگ، نوعی از مرکبات مانند لیمو و پرتقال در زبان فارسی.
- در شاهنامه احتمالا فقط یکبار در داستان کیومرث آمده که حاکی از صورت پف کرده یا ورم کرده است:
- همه جامها کرده پیروزه رنگ/ دو چشم ابر خونین رخ بادرنگ