پرش به محتوا

باشماق

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ربشه شناسی

[ویرایش]
  • آذری

آوایش

[ویرایش]
  • [باش/ ماق]

اسم

[ویرایش]

باشماق

  1. کفش، پاپوش.
    احتمالا کهن‌ترین اصطلاح در مورد کفش یا چیزی که از پا محافظت نماید چیروغ بوده‌است‌‌.

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه
  • انگلیسی: show