پرش به محتوا

باطله

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • عربی

آوایش

[ویرایش]
  • /باطِله/

صفت

[ویرایش]

باطله

  1. از اعتبار افتاده و غیر قابل استفاده. باطل شده.
  2. داغ. داغ باطله.

زبان دیگر

[ویرایش]
  • بهاری

اسم

[ویرایش]

باطِله

  1. مترادف آلوده شده در زبان فارسی؛ هنگامی صرف میشود که شخص در گِل و لای افتاده و کاملا آغشته باشد.

کهن‌واژه

[ویرایش]
  1. باطله ممکن است در زبان معیار باستان به صورت باط - ائله قابل تجزیه باشد؛ و مفهومی مانند گروه ملاحده و فرقه باطنیه داشته است.



ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ شمس