بتو
فارسی[ویرایش]
(بَ)
بَتُوْ :(batow) در گویش گنابادی یعنی تاب ، تاب خوردن
اسم[ویرایش]
- قیف.
- گیره چوب یا ساقه گیاه.
- دستة هاون.
- هاون سنگی.
- سنگی که بر روی آن ادویه و چیزهای دیگر را سایند.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
(بَ ت ُ)
اسم[ویرایش]
- جایی که غالباً آفتاب در آن جا بتابد.
- مشر
قید[ویرایش]
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
برگردانها[ویرایش]
- انگلیسی
- thee