بتو

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

(بَ)

بَتُوْ :(batow) در گویش گنابادی یعنی تاب ، تاب خوردن

اسم[ویرایش]

  1. قیف.
  2. گیره چوب یا ساقه گیاه.
  3. دستة هاون.
  4. هاون سنگی.
  5. سنگی که بر روی آن ادویه و چیزهای دیگر را سایند.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

(بَ ت ُ)

اسم[ویرایش]

  1. جایی که غالباً آفتاب در آن جا بتابد.
  2. مشر

قید[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها[ویرایش]

انگلیسی
thee