بزرگ
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
فارسی[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- پهلوی
آوایش[ویرایش]
- /بُزُرگ/
صفت[ویرایش]
بزرگ
- از پارسی میانه وزرک؛ دارای حجم، وسعت یا کمیت زیاد؛ مقابل کوچک.
- دارای اهمیت و موقعیت اجتماعی؛ یا برجسته و مشهور، نمایان.
- بالغ، بزرگسال؛ دارای سن بیشت
زبان دیگر[ویرایش]
ریشه لغت[ویرایش]
- ترکی
صفت[ویرایش]
- عنوان احترامآمیز برای پدر، مادر، دایی، و… .
- رئیس، پیشوا.
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
منابع[ویرایش]
- فرهنگ فارسی معین
- فرهنگ بزرگ سخن