بستو
ظاهر
فارسی
[ویرایش](بَ)
اسم
[ویرایش]- سبو، کوزة سفالین.
- چوبی که ماست را برهم زنند تا مسکه و دوغ از هم جدا گردد.
- نوعی قوس بیضی شکل که در ساخت گنبد استفاده میشود ونیست فاصله کانونی به دهانه آن ۳ به ۴ است.
- بِسْتُوْ :(bestouw) در گویش تونی و گویش گنابادی یعنی صبر کن، وایستا، بگذار
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
برگردانها
[ویرایش]- انگلیسی
- jug