بلد
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /بَلَد/
اسم
[ویرایش]بلد
- آن که راه را میشناسد و دیگران را راهنمایی میکند.
- جمع بلاد، بلدان، زمین، ناحیه، شهر.
- بِلَدْ: در گویش گنابادی یعنی یاد داشتن ، کاربلد بودن ، شناختن و آشنا بودن با محل و مکان ، کاردُرُست
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین