بلغور

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

(بَ یا بُ)


ریشه شناسی

فارسی

اسم[ویرایش]

  1. گندم نیم کوفته.
  2. آشی که از گندم مذکور پزند.
  3. سخنان درهم برهم.
  4. هر چیز درهم شکسته.
  5. بلغور واژه ای فارسی است که بصورت بورغل نیز تلفظ می شود . این واژه به شکل پیلگوری از فارسی وارد زبان یونانی شده است .واژه نامه نیشانیان که به عنوان منبع ذکر کرده ایدریشه این واژه را فارسی نوشته است و همچنین نوشته که شباهت این واژه به بوغو تصادفی می باشد .

بِلْغُوْر :(belghowr) در گویش گنابادی گندم خرد شده و چند نیم شده ، نام یکی از حلیم های محلی گناباد است که با بلغور درست میشور و به حلیم بلغور معروف میباشد.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین
  • واژه نامه نیشانیان

برگردان‌ها[ویرایش]

انگلیسی
frumenty