بهآسمانرفتن
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- فارسی
آوایش
[ویرایش]- /به/آسمان/رفتن/
کنایه
[ویرایش]بهآسمانرفتن
- (گفتگو): به آسمان رفتن و به زمین آمدن کنایه از: خواهش، التماس، اصرار، یا کوششِ زیاد کردن.
- به آسمان بروی، و به زمین بیایی، من از اینجا تکان نمیخورم.
کهن کنایه
[ویرایش]- به آسمان رفتن و به زمین آمدن کسی، در دنیای باستان ایرانیان کنایه از: بیحیثیت شدن او بود. مانند کیکاووس که اولین کسی بود به آسمان رفت سپس در کنار برکهای در مازندران به زمین افتاد. عروج.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن