تاباندن

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

(دَ)

مصدر متعدی[ویرایش]

  1. روشن ساختن، برافروختن.
  2. تاب دادن، پیچ و خم دادن.
  3. گرم کردن، تافتن.
  4. اعراض کردن.

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها[ویرایش]

انگلیسی
flash