تانی

از ویکی‌واژه

فارسی[ویرایش]

ریشه لغت[ویرایش]

  • فارسی

آوایش[ویرایش]

  • /تانْی/

ضمیر[ویرایش]

تانی

  1. (ضمیر با یای استمرار) (قدیم): به آخر فعل اضافه می‌شده و استمرار، شرط، التزام و مانند آنها را می‌رسانده است.
    بایستی شما را ناپارساییِ او معلوم شد، غوغا نکردتانی. «اسکندرنامه»

مترادف‌ها[ویرایش]

منابع[ویرایش]

  • فرهنگ بزرگ سخن