ترب
ظاهر
(تِ)
فارسی
[ویرایش]تُرُبْ :(torob) در گویش گنابادی تربچه را گویند.
ریشهشناسی
[ویرایش]صفت
[ویرایش]- همزاد، همال، همسال.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(تَ)
اسم
[ویرایش]- مکر، حیله، زرق، تزویر.
- گزاف، گزافه.
- زبان آوری، چرب زبانی.
- حرکت از روی ناز یا قهر.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(تُ رُ)
اسم
[ویرایش]- گیاهی است یک ساله با برگهای درشت و ریشة چغندر مانند به رنگهای سفید و سیاه که دارای طعم تند و تیزی میباشد.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
برگردانها
[ویرایش]
|
- انگلیسی
- horse radish