پرش به محتوا

جر

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • اوستایی و پهلوی
  • واژگانِ ( جِر، جِردادن ) به چمِ ( پاره کردن، شکافتن، چاک دادن ) برگرفته از واژگانِ اوستایی و پارسیِ میانه - پهلویِ زیر هستند ( با دگرگونیِ آواییِ ( ک/ج ) : 1 - واژه یِ ( کِرِتی ) به چمِ ( بریدن، چیدن ) در زبانِ اوستایی 2 - ( کَرِتَ، کَرِتی ) به چمِ ( چاغو، کارد ) در زبانِ اوستایی 3 - ( کَرِنت ) به چمِ ( بریدن، شکافتن ) در زبانِ اوستایی 4 - ( کِرینیدن/بُن کنونی:کِران ) به چمِ ( شکافتن، بریدن، چاک دادن ) در زبانِ پارسی میانه - پهلوی. نیاز به یادآوری است که واژه یِ ( کِرینیدن ) کارواژه یِ گذرا ( متعدی ) در زبانِ پارسی میانه می باشد که در پارسیِ کنونی به دیسه یِ ( کِراندن ) خوانده و نگاشته می شود که با دگرگونیِ آواییِ ( ک/ج ) ، کارواژه یِ ( جِراندن ) به چمِ ( جر دادن، شکافتن، بریدن ) نمایان می شود. پَسگشت ها ( references ) : 1 - رویه هایِ 360، 361 و 380 از نبیگِ ( فرهنگِ واژه های اوستا ) 2 - رویه یِ 51 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچک پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی )

آوایش

[ویرایش]
  • /جَرّ/

مصدر فعل متعدی

[ویرایش]

جر

  1. کشیدن، فرو کشیدن.

ریشه شناسی۲

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]

جُر

  1. اسب.

ریشه شناسی۳

[ویرایش]

اسم

[ویرایش]

جَر

  1. شکاف، رخنه, شکاف زمین.

ریشه شناسی۴

[ویرایش]

جِرّ

  1. صدای پاره شدن پارچه.

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین