پرش به محتوا

حول

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

گونه‌های دیگر نوشتاری

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • عربی

آوایش

[ویرایش]
  • /حُول/

اسم

[ویرایش]

حُول

  1. اطراف، پیرامون، حول‌و‌حوش. درباره، در موضوعِ.
    مضمون اصلیِ بحث، حول مباحث پزشکی بود.
  2. قوّه، نیرو.‌ پیرامون، گرداگرد. سال، سنه.

اسم مصدر

[ویرایش]
  1. قدرت، توانایی.
    به حول و قوّت خداوند اگر زنجیر به گردنم بیندازند ... در عربستان نمی‌مانم.‌«نظام‌السلطنه»

اسم مصدر

[ویرایش]

حَوَل

  1. (پزشکی): لوچی؛ دوبینی. جمعِ احوال. کج‌بین شدن.

مصدر لازم

[ویرایش]

حِوَل

  1. رفتن از جایی به جایی.

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]

برگردان‌ها

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ بزرگ سخن