پرش به محتوا

خش

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /خُش/

اسم

[ویرایش]

خُش

  1. مخفف خوش. خوش بودن، خوش زندگی کردن.

اسم

[ویرایش]

خَش

  1. خط افتادن روی سطح صاف. خاشه، ریزه.
  2. مادر زن. مادر شوهر.

اسم

[ویرایش]

خِش

  1. مترادف خوش در برخی از گویش‌ها و لهجه‌های محلی ایران.

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین/ فرهنگ شمس