دارالحکومه
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /دارالحُکومِه/
اسم مرکب
[ویرایش]دارالحکومه (قدیم) (منسوخ)
- ساختمان مقرّ حکومت. مرکز حکومت، پایتخت. محل حکمرانی، دارالحکومة.
- هنگام ظهر، سواری غبارآلود وارد الموت شده و از عابرین پرسید که دارالحکومه کجاست؟ «خداوند الموت»
مترادفها
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین