دانش
فارسی[ویرایش]
اسم[ویرایش]
دانش (جمع دانشها)
- اسم مصدر دانستن
- چگونگی آگاهیدن از چیزی با استفادن از یه نوعْ استدلال:
- بهتره پیش از اقدام دانشش را بکسبی (کسب کنی).
- (رایانش) فرایند کسبیدن (کسب) آگاهی از یک مجموعه اطلاع.
- مجموعه اطلاعات یا آگاهیها درباره یک پدیده که از طریق آموختن، تجربه، یا مطالعه بدست میآید؛ علم؛ آگاهی:
- در دانش و آنگهی راستی ..... گرین دو نیابی، روان کاستی (شاهنامه)
واژههای مشتق[ویرایش]
برگردان[ویرایش]
بهاری[ویرایش]
فعل[ویرایش]
- سخن بگو، صحبت کن، حرف بزن.