دست خوش
ظاهر
فارسی
[ویرایش]کردن (~. خُ. کَ دَ)
مصدر لازم
[ویرایش]- مهارت یافتن.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(~. خُ)
اسم مرکب
[ویرایش]- پولی که از طرف برنده در قمار به عنوان انعام به دیگری داده شود.
(شب جم.)
- کلمة تحسین به معنی، آفرین، مرحبا.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
(~. خُ)
صفت مرکب
[ویرایش]- بازیچه، مسخره.
- رام، مطیع، زبون.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین