پرش به محتوا

دوشیزه

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه شناسی

[ویرایش]

آوایش

[ویرایش]
  • [دوش/اِیزِه]

قید

[ویرایش]

دوشیزه

  1. معنی باستانی واژه یعنی رده پای آن کس که از مانعی مثل دیوار حیاط به داخل حیاط افتاده.
    دوشیزه به دو بخش دوش - ایز باضافه حرف ه ربط دهنده است‌. تفهیم کلمه یعنی فردی که مرتکب ورود غیر مجاز به حریم شخصی شده است‌.
    دوش : دیشب ؛ شب پیش . این واژه در پهلوی به همین شکل به کار می رفته است. دوش در برابر ( دی = دیروز ) است که در پهلوی دیگ dīg بوده است . نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۱۸۱.
  • (اِمصغ.)
  1. دختر، دختر شوهر نکرده.

اسم

[ویرایش]
  1. دختر بزرگسالی که ازدواج نکرده است و بانوی مطلقه.
  2. دوشیزگی به معنای باکرگی نیست، باکره کسیست که رابطه جنسی نداشته چه زن چه مرد.

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین

برگردان‌ها

[ویرایش]