پرش به محتوا

دَگم

از ویکی‌واژه

همچنین ببینید: دگم

فارسی

[ویرایش]

ریشه شناسی

[ویرایش]
  • نیاهندوایرانی

آوایش

[ویرایش]
  • [دَگَم]

اسم

[ویرایش]

‌دگم

  1. دین‌های واجد شریعت توصیف شده.
    دین‌های واجد شریعت غالباً، نام‌های خویش را، به نواحیِ نوینِ گسترشِ خود منتقل می‌کردند. مثلا نام‌های ایرانی از قبیل آرتاشس، وهرام، نرسس همگام با زرتشتیگری در ارمنستان رواج یافت. رواج نام‌های عربی در کشورهای مسلمان با انتشار زبان عربی ملازمه نداشت بلکه با دین اسلام وارد آن سرزمین‌ها شد.

ریشه شناسی ۲

[ویرایش]
  • بهاری
  1. دگم، سر زدن، تفقد کردن.
    بی جَع دگم حَسنهَ، ناخوش دِ.
    یه سری بزنم به حسن، ناخوشه.

مترادف‌ها

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه