دژ
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه شناسی
[ویرایش]- نیاهندوایرانی
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ دژ دارد |
آوایش
[ویرایش]- [دَژ]
اسم
[ویرایش]دژ
- از لحاظ تاریخی دَژ مقدم بر دِژ یا دُژ بوده و همچنین رابطه مفهومی آن با قلعه منطقیتر است. دَژ در گویش بهاری یعنی دستنخورده، کامل و بدون دستبرد.
- حکومتهای کهن مالیاتها را جنسی اخذ میکردند اقلامی مانند گندم، جو، خرما، مویز و غیره. انتقال اقلام جمعآوری شده به مرکز بالفور امکان نداشت باید شرایط انتقال آماده میشد؛ پس اجناس باید در جایی نگهداری میشد و آنجا جز اماکن دولتی بین راه مانند قلاع کوچک و پاسگاهها نبود، وقتی همه اقلام در پاسگاه ضبط و ثبت میشد دستنخورده یا دَژ تا زمان انتقال باقی میماند بدین منوال محل نگهداری کالا از دید مردم دَژ نامیده میشد.
ریشهشناسی۲
[ویرایش]- پهلوی
دِژ
- دز، قلعه، حصار.
دُژ
- پیشوندی که در آغاز کلمات به معنی بد و زشت آید: دژآگاه، دژخیم.
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین
––––
برگردانها
[ویرایش]ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|