را
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- پهلوی
آوایش
[ویرایش]- /را/
حرف
[ویرایش]را
- نشانه مفعول صریح یا بی واسطه (مستقیم)؛ خانه را خریدم، کتاب را دادم.
استعاره
[ویرایش]- برای اعتراض و تمسخر یا تنبیه بعد از اسم و در جمله بی فعل میآید: آقا را!
- اختصاص را رساند به معنی برای: منت خدای را.
- درباره، در حق: و آن آنچنان بود که ایشان موسی را گفتند پیش.
پسنهشت
[ویرایش]
برگردانها
[ویرایش]ترجمهها | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ لغت معین