پرش به محتوا

راست

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • /راست/

صفت

[ویرایش]

راست

  1. مستقیم، بدون انحراف؛ مقابل چپ.
  2. سالم، بی‌عیب.
  3. اصطلاحی است سیاسی که به افراد محافظه کار مخالف با هرگونه دگرگونی و تحولات انقلابی اطلاق می‌شود این اصطلاح ب رگرفته از انقلاب فرانسه‌است که در مجمع ملی آن محافظه کارها در سمت راست مجلس می‌نشستند.
  4. پنجگاه؛ یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی است و آن از لحاظ مقام با ماهور اختلافی ندارد. معمولاً راست پنجگاه را در تار در مایه «وفا» و در ویولن در مایه «سل» یا «لا» می‌نوازند.

قید

[ویرایش]
  1. درست، صحیح، صواب، دقیقاً.

مترادف‌ها

[ویرایش]

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین