رخش
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
آوایش[ویرایش]
- (رَ خْ)
اسم[ویرایش]
رخش
- ~ نام اسب رستم دستان در شاهنامه که توان و نیروی بسیار داشت و هیچ اسبی با او قابل مقایسه نبود.
- ~ خداوند این را ندانیم کس ..... همی رخش رستمش خوانیم و بس
- رنگ سرخ و سفید درهم آمیخته.
- روشنایی، پرتو.
- صاعقه، بر
واژههای مشتقشده[ویرایش]
- آذرخش
فرانسوی از فنلاندی[ویرایش]
- اَوس.
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ رخش دارد |
منابع[ویرایش]
- شاهنامه. ISBN 964-5566-35-5
- فرهنگ لغت معین