رسول غفاری زاده
حذف سریع رسول غفاری زاده[ویرایش]
درود. واژهٔ رسول غفاری زاده که شما اخیراً ایجاد کرده‌اید طبق معیارهای حذف سریع برچسب حذف سریع خورده‌است. دلیل حذف آن «'» ذکر شده‌است. زیرا مقالاتی که در ویکی‌واژه می‌مانند باید حداقل از معیارهای کیفیتی همچون داشتن حداقل اطلاعات، سرشناسی و نقض نکردن حق تکثیر برخوردار باشند.
اگر شما فکر می‌کنید که واژه اشتباه برچسب حذف سریع خورده‌است می‌توانید الگوی {{دست نگهدار}}
و به گفته ایشون اگه دکتر بشی میرینی به هیکل مردم -> ایلیا اکبری معلم مهربانی است و اگر با او راه بیایی با تو راه می آید و اگر با او راه نیایی مدام با تو می جنگد. از او جملات فراوانی است که در یادها باقی مانده.مانند جمله معروف «به تخته تون کره زدن؟» و یا جمله ی «باید آخر هفته وقت بذارین تا به آرامش برسید».او تیکه کلام های فراوانی دارد که می توان به چند تا از آنها اشاره کرد؛ «در نهایت»،«کتاب جنبی»،«منِ دانشجوی فیزیک»،«منِ غفاری»و.... بعضی اوقات او ناراحت است و کسی جرات ندارد به او چیزی بگوید.
او دانش آموزان درسخوان ش را خیلی دوست دارد.مانند: رضا روحی و مهزیار دهنوی یکی از دانش آموزانش یه نام سید ابوالفضل حسینی درباره او می گوید:« روزی از شدت کسل کنندگی کلاس خمیازه ای ناخواسته کشیدم،با صدایی بلند استاد غفاری من و خانواده ام را تهدید به متواری کردن از شهر کرد و زیر فش کشید منو» وی می‌گوید که با جزوه من حتی کنکور رو صد میزنید اما دانش آموزان عقیده دارند با جزوه او حتی نمیشود امتحانش را بیست گرفت. وی دشمن سر سخت دو سلسله مرزوقیانی و به ویژه امامیان است. او به افرادی همچون آقای امیر حسین ابراهیمیان ملقب به عمو و مهزیار دهنوی به علت دوستی با سلسله مرزوقیانی و بیان دیالوگ هایی از او آنها را مورد خشم و عناب سخت قرار میدهد. غفاری اذعان دارد که دیالوگ های سلسله امامیان و مرزوقیانی را به خوبی میشناسد و می‌گوید«پسر خوب اینا دیالوگ های آقای مرزوقیانی حتما اینارو به شما درس دادن من میدونم دیگه آقای ابراهیمیان». درنهایت! وی دبیری پولدار و باایمان است که شبها نماز شب میخواند و علاقه خاصی به عکس شهید چمران دارد به طوری که با دیدن عکسش گریه میکند.