رسوم
ظاهر
فارسی
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- عربی
آوایش
[ویرایش]- /رُسوم/
اسم
[ویرایش]رسوم
- رسمها؛ آیینها؛ عادات. جمع رسم.
- (منسوخ): پولی که ماموران دولتی از مراجعه کنندگان به دستگاههای دولتی یا از کسانی که سروکارشان با دستگاههای دولتی بود، میگرفتهاند.
- (دیوانی): مالیات یا نوعی از آن. در دوره صفوی و پس از آن، مالی که به برخی ماموران عالی رتبه که حقوق رسمی نداشتند یا علاوه بر حقوق داده میشد.
ترجمه | ||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|
منابع
[ویرایش]- فرهنگ بزرگ سخن/ فرهنگ لغت معین