پرش به محتوا

روان

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌ لغت

[ویرایش]
  • پهلوی

آوایش

[ویرایش]
  • [رَوان]

اسم

[ویرایش]

روان

  1. نَفْس ناطقه.
  2. (روان‌شناسی): مجموعه قوای ذهنی معطوف به هوش،‌ حافظه، و عاطفه که استعداد و کیفیت رفتاری شخص را مشخص می‌کند.
  3. (ادیان): آنچه موجب زنده بودن جاندار می‌شود، جان، روح‌‌.

صفت

[ویرایش]
  1. آنچه جریان دارد، رونده، حرکت کننده، جاری، ساری.
  2. در حال رفتن.

قید

[ویرایش]
  1. (مجاز): ملایم و نرم، به‌ آرامی.
  2. بی درنگ، بلافلاصله.

مترادف‌ها

[ویرایش]

روان‌شاد

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن